خداداد: برانکو مترسک است!

بهترین بازیکن لیگ برتر نه تنها جایی در فهرست 27 نفره تیم ملی ندارد، بلکه از جانب سرمربی تیم ملی بازیکن درجه پنجم و ششمی تیمش پاس لقب می گیرد. وقتی برانکو در جلسه مطبوعاتی و در توجیه علت عدم دعوت خداداد، نکونام، برهانی، رودباریان و حتی هادی شکوری که ذخیره حمید هدایتی بوده را بهتر و مفیدتر از حماسه ساز ملبورن دانست کمی به دانش فنی اش شک کردیم و البته به خداداد حق می دهیم که در این مورد از خودش دفاع کند، یادمان هست که برانکو به دوست خبرنگارش گفت: من خداداد را می خواهم اما نمی گذارند به تیم ملی دعوتش کنم! اگر با گوش های خودمان حرف های سرمربی کروات تیم ملی را نمی شنیدیم به نظرش احترام می گذاشتیم، خود برانکو 3 ماه قبل در مصاحبه هایش که به صورت مکتوب موجود است گفت: خداداد برای هر تیمی نعمت است و در فوتبال دنیا بازیکنانی نظیر او کم هستند اما حالا...؟!

ما هم نمی دانیم جرم خداداد چیست؟ گناه فوتبال دوستان چیست که نمی توانند شاهد هنرنمایی بازیکن محبوبشان در تیم ملی و موفقیت های فوتبال کشور باشند.

آقای عزیزی صحبت های برانکو را شنیدید؟

بله، ای کاش ایشان کمی شهامت داشت و خیلی راحت می گفت حق ندارم خداداد را به تیم ملی دعوت کنم نه اینکه مثل یک آفتاب پرست رنگ عوض کند و روی حرف خودش هم نایستد من کاری به برانکو نداشته اما او مدام در مورد من حرف می زند و با شیوه صحبت هایش مرا وادار به پاسخ دادن می کند، در حالی که من نه تنها از او بلکه از هیچکدام آقایان شاغل در تیم ملی و فدراسیون گله مند نیستم چون آنها باید دستورات را اجرا کنند، برانکو هم یک مترسک است و موظف به اجرای خواسته های آنهاست. این آقای برانکو که شاگرد سیاهکار بزرگ بلازوویچ است اصلاً صلاحیت ندارد با حرفهایش به نظرات کارشناسان و مردم بی احترامی کند. من هیچوقت از خودم تعریف نمی کنم اما تمام رسانه ها در نظرخواهی از کارشناسان و مربیان و مدیران و بازیکنان و مردم مرا به عنوان بهترین بازیکن لیگ معرفی کردند، یعنی آقای علی پروین، حجازی و فیروز کریمی که از لحاظ فنی یکی از بهترین هاست و سایر مربیان مثل آقای جلالی، قلعه نوعی و بقیه عزیزان فوتبال نمی فهمند که می گویند جای خداداد در تیم ملی خالی است و این آقای برانکو، دادکان و دانشور فوتبال می فهمند اگر می فهمند پس چرا می روند داخل کارواش و می گویند چون خداداد زبانش دراز است نمی گذاریم به تیم ملی دعوت شود.

مگر می دانی چه کسی این حرف را زده است؟

خداوند به آدم عزت می دهد، آقای مسئول فدراسیون فوتبال این حرف را زده و کارمندان کارواش که مرا دوست دارند این موضوع را به اطلاع باشگاه و خبرگزاری ما رسانده اند و می آیند رودروی آقایان شهادت هم می دهند. من در فوتبال به آنچه که حقم بوده رسیده ام و دنبال رکورد زدن و پاداش گرفتن نیستم. خدا را صد هزار مرتبه شکر که از هر لحاظ تامین هستم و مهمترین مساله محبت مردم به من است، چند سال است مرا از تیم ملی دور کرده اند اما ابراز علاقه مردم روز به روز بیشتر می شود، اینها با این کارهایشان خواستند مرا خراب کنند ولی از آنجا که خدای جای حق نشسته نه تنها تخریب نشدم بلکه می بینم لطف مردم به خداداد عزیزی بیشتر شده است. این آقایان هم بروند دنبال بله قربان گوها. من نمی توانم از دادکان و دانشور و برانکو یا بقیه شان تعریف و تمجید کنم، چون برای من قداست، ارزش و قیمت پیراهن تیم ملی خیلی بالاست، خداداد ارزش پیراهن تیم ملی را می داند و با چاپلوسی آن را به دست نمی آورد.

چرا از دادکان ناراحتی؟

صفایی فراهانی می دانست چه کسی را جای خودش بگذارد تا ادامه دهنده راهش باشد، این آقای دادکان که تمام وقتش را در رادیو، تلویزیون و مطبوعات صرف انتقاد از صفایی می کرد حالا همه فدراسیونی ها را فوتبالی معرفی می کند و حالا حتی دانشور را بازیکن تیم دارایی هم می دانند! من هم وقتی کوچکتر بودم در دهاتمان با پدرم گل کوچک بازی می کردم پس حالا باید بگویم پدرم بازیکن بوده است!

فکر نمی کنم این حرفها برایت گران تمام شود؟

چطور آنها حق دارند راجع به من اظهار نظر کنند، پیراهن تیم ملی را از من بگیرند و بگویند بی ادب است و بازیکن درجه پنجمی است اما من نباید واقعیت ها را بگویم، یعنی از این هم برایم گرانتر تمام می شود، ایرادی ندارد، خدا جای حق نشسته و ماه پشت ابر نمی ماند.

برانکو در بخشی از صحبتهایش گفت، اگر لیست سیاه داریم پس چرا بلازوویچ و شاهرخی خداداد را به تیم ملی دعوت کردند؟

( می خندد) راجع به بلازوویچ که همه چیز را می دانید، من هیچی. مگر افشین پیروانی در مصاحبه اش نگفت بلازوویچ صدایمان زد و گفت: به من گفته اند شما( پیروانی و خداداد) خیلی خطرناک هستید، بگذریم همین همایون خان که ادعا می کند مثل پسرش می مانم برای دعوت من از دادکان اجازه گرفته بود، این را که رئیس فدراسیون هم در تلویزیون گفت.

همایون خان نمی توانست در آن برهه مرا دعوت نکند چون تا دیروزش که سرمربی پاس بود از مربیان تیم ملی به خاطر عدم دعوت من انتقاد می کرد اما فردایش که شد سرمربی تیم ملی عیناً به دادکان گفته بود، شما صلاح می دانید و اجازه می دهید عزیزی را به تیم ملی دعوت کنم. آیا مربی باید برای دعوت بازیکن از کسی اجازه بگیرد؟ خداداد با حرارت ادامه داد: دیدید که در هنگ کنگ چگونه بازی کردم و بهترین بازیکن مسابقات شدم و پس از آن کنارم گذاشتند، همایون خان این وسط یا باید مرا انتخاب می کرد یا تیم ملی را که ارزش پست و مقام بیشتر از رابطه پدر و پسری با خداداد بود و خیلی راحت به من پشت کرد، وقتی آقای شاهرخی این کار را کرد من هرگز از برانکو انتظار ندارم که به خاطر من خودش را توی دردسر بیندازد. برانکو را نباید محکوم کرد چون بعد از عمری شده سرمربی، آن هم سرمربی تیم ملی ایران.

مگر قبلاً سرمربی نبوده است؟

چرا، 3 ماه سرمربی هانوفر در دسته دوم آلمان بود و بعد اخراجش کردند. بعد هم که با استاد سیاهکارش آمد ایران و چون دیدند عین مترسک حاضر است دستوراتشان را اجرا کند او را نگه داشتند، امیدوارم که موفق باشد ولی اگر هم نباشد عین بلازوویچ ساکش را برمی دارد و با جیب پر از دلار برمی گردد کشورش و علی می ماند و حوضش یعنی ما می مانیم و فوتبالی که عقب افتاده است.

خیلی ممنون، صحبت خاصی مانده است؟

من از تمام کارشناسان، مربیان و مطبوعاتی ها که نسبت به بنده لطف داشته اند تشکر می کنم و برای تیم ملی آرزوی موفقیت دارم.

منبع تبیان